این روزها استارتاپهای اروپایی با سرعتی بیسابقه ایجاد میشوند، رشد میکنند و توجه سرمایهگذاران جهانی و مصرفکنندگان و شرکتهای دیگر را جلب میکنند.
با اینکه در مسیر استارتاپها، چالشهای ساختاری زیادی از جمله مشکلات نظارتی و فرهنگی وجود دارد، ولی تعداد سرمایهگذاریهای موفق همچنان روبهافزایش است. این بازیگران جسور برای دیگرانی که آرزوهای مشابهی در سر میپرورانند، درسهای بسیار ارزشمندی دارند و الهامبخش قارهای هستند که میخواهد در اقتصاد و فناوری همچنان با بقیهی مناطق توسعهیافته و روبهتوسعهی جهان در رقابت باشد.
در این گزارش، هزار استارتاپ برتر اروپایی مطالعه شدهاند تا دلایل موفقیت آنها شناسایی شود. در این که استارتاپهای بسیار موفقی همچون «اسپاتیفای»، «آدین» و «بیونتک» نیز در میانشان حضور دارند. این استارتاپها همگی بعد از سال ۲۰۰۰ تأسیس شدهاند و در ۳۳ کشور اروپایی پراکندهاند. مکینزی در این مطالعه، پانزده بُعد مختلف از رشد استارتاپها را بررسی کرده و متغیرهایی مانند جغرافیا، مدتزمان، بودجه و درآمد لازم برای تکشاخشدن یا همان رسیدن به ارزش بازار یک میلیارد یورویی را مدنظر قرار داده است.
در این پژوهش، سه نکتهی مهم وجود دارد:
۱. استارتاپهای موفق اروپایی یکی از این چهار استراتژی را در پیش گرفتهاند: شبکهسازی، افزایش مقیاس، تولید محصول و فناوری عمیق. هر کدام از این مسیرها از بابت رشد درآمد، توزیع کارکنان و شاخصهای مشابه دیگر، ویژگیهای خاص خودش را دارد.
۲. هر کدام از این چهار استراتژی به عوامل متفاوتی برای کسب موفقیت نیاز دارند. برای نمونه، بازیگرانی که میخواهند مقیاس استارتاپشان را بزرگتر کنند باید به دنبال تقویت شغلهای تجاری و بخش فروش باشند، استارتاپهایی که محصولمحورند باید توسعهی محصول جذاب و کاربردی را در کانون توجه قرار بدهند و بازیگران شبکهساز باید فعالیت ادغام و مالکیت را جدیتر بگیرند.
۳. تکشاخشدن استارتاپها بهطور متوسط به ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون یورو سرمایهگذاری نیاز دارد. ۷۰ تا ۸۰درصد از شرکتهایی که توانستهاند به ارزش یک میلیارد دلاری برسند به ده سال زمان نیاز داشتهاند.
چهار استراتژی موفق
تحقیق ما دربارهی هزار استارتاپ برتر حوزهی فناوری در اروپا نشان داد که این شرکتها یکی از مسیرهای متمایز و معدود برای رشد موفق و پایدار را دنبال میکنند که حول محور یکی از چهار رویکرد استراتژیک اصلی، یعنی شبکهسازی، افزایش مقیاس، تولید محصول و فناوری عمیق، شکل گرفته است. این رویکردها جمعناپذیر نیستند، ولی هر کدام از اینها میتواند به رشد و توسعهی موفق ختم شود. تصورمان این است که این دستهبندی برای کارآفرینان، مدیران و سرمایهگذارانی که میخواهند فعالیت استارتاپشان را توسعه بدهند، کاربردهای عملی خواهد داشت
محل نمودار ۳
استارتاپها و اسکیلآپها و سرمایهگذارانشان میتوانند فعالیت خودشان را با این چهار رویکرد استراتژیک بسنجند تا با صرف وقت و انرژی کمتر، پی ببرند که در چه کاری موفقترند و چطور میتوانند این کار را در صحنهای بزرگتر به انجام برسانند. به این ترتیب، میتوانند وقت و انرژی خودشان را برای تصمیمگیریهای بهتر و سریعتر صرف کنند و از منابعشان بهترین بهره را ببرند. با این حال، پیداکردنِ بهترین رویکرد استراتژیک فقط بخشی از معادله است. نکتهی بسیار مهم دیگر این است که بدانیم برای رسیدن به موفقیت در هر کدام از این رویکردهای استراتژیک، به چه تاکتیکهایی نیاز داریم.
تحلیل مکنزی نشان میدهد که پنج عامل در این موضوع نقش دارند.:
- برای بازیگرانی که کارشان شبکهسازی است، بسیار اهمیت دارد که بازارهای محلی را یکی پس از دیگری تصرف کنند و به دنبال آن نباشند که در یک حرکت سریع، رشدی خیرهکننده و در سطح جهانی داشته باشند.
- بازیگرانی که میخواهند مقیاس استارتاپشان را بزرگتر کنند باید برای ایجاد ظرفیتهای تجاری قوی، به دنبال تقویت بخش فروش و سمتهای شغلی در این بخش باشند.
- فعالیتهای ادغام و مالکیت هم برای شبکهسازی و هم برای افزایش مقیاس مفید و مؤثر است.
- از سوی دیگر، شرکتهایی که میخواهند محصول عرضه کنند باید ابتدا محصولی ویژه را در کانون توجه خود بگذارند و این محصول را برای کاربردی بسیار مشخص توسعه بدهند.
- برای بازیگرانی هم که رویکردشان توسعهی فناوری عمیق است، مهمترین و اصلیترین مسئله این است که به دنبال جذب بهترین استعدادها برای تحقیق و توسعه باشند.